دلم کسی را میخواهد
کسی که از جنس خودم باشد؛دلش شیشه ای
گونه هایش بارانی
دستانش کمی سرد؛نگاهش ستاره باران باشد
دلم یک ساده دل می خواهد؛بیاید با هم برویم
نمیخواهم فرهاد باشد؛کوه بتراشد؛میخواهم انسان باشد
نمیخواهم مجنون شود؛سر به بیابان بگذارد
میخواهم گاهی دردم را درمان باشد
شاهزاده سوار بر اسب سفید نمیخواهم
غریب آشنایی میخواهم بیاید با پای پیاده
قلبش در دستش باشد؛چشمانش پر از باران باشد
کلبه کوچک را دوست دارم؛اگر این کلبه در قلب او باشد
تــــــو
شبیه دیگران نیستـــی !
دیگران حـــرف میزنند ، راه میـــروند ، نفس میکشند ...
تــــــو نه حــــرف میـــزنی نه راه میــــروی و
نه میـــگذاری نفس بکشم !!
سلام
دیر اومدم
ولی بالاخره اومدم
خوش اومدین
خدایا ببخش که امانت دار خوبی نبودم
دلی که داده بودی شکست !
سلام آقا رضا؛خوبید؟بالاخره آپ شدم؛شما رو به دیدن آپ جدیدم دعوت میکنم؛منتظرتونم
سرد است اما
سرما نمی خورم
تو نگران نباش
کلاهی که سرم گذاشتی
تا گردنم را پوشانده است
سرب در سینه ام کاشتی؟
که این قدر دلم سنگین است...
مثل زندانی در بند است دلم
شوق آزادی دارد.
کاش می شد
بندی به دلم می بستم
می سپردمش به دست کودکی بازیگوش
و او هم به دست باد .
از قوی بودن خسته ام
دلم یک شانه میخواهد
تکیه دهم به آن
بیخیال همه ی دنیا
دلتنگیهایم را ببارم...
بَدتریـــن دَرد ، مُــردَن نیست
دل بَــستن به کسیــه که
سهم تو نیستـــ...
وقــتی همه چیز خوبه
میترسم …
مـا به لنگیدن یکــــ جایِ کار
عـــادت کـــرده ایـــم . .
بیادتم دوست خوبم
همیشه در حالیکه...
یه عالمه حرف بیخ گلوت چسبیده...
یه عالمه اشک تو چشماته...
یه عالمه حسرت تو دلت تلنبار شده...
باید بگی : خب... خداحافظ!!
آپم[گل]
مـــــــــــــر30 بابا رضا...
رضای من!
گهواره ی خیالم
با اندک نسیمی از یادت نیز
تاب می خورَد
تاب می خورَد
تاب می خورَد
آرام..
آرام..
آرام..
تا به خواب بسپارد
رؤیای دوباره با تـــو بودن را ...
تو به چشم های من فکر کن
من به راه رفتنت
هرجای این دنیا باشی می آیی نارنجی من
سراسیمه و خندان می آیی
تو به خورشید فکر کن ، من به ماه
زمانی می رسد که هر دو دریک آسمان ایستاده ایم روبه روی هم
به شبی فکر کن که نه ماه دارد نه خورشید ، تو را دارد
فقط ....
دوری نیست که ..
دل آدم رو می سوزونه ...!!
بودن ... و مال تو نبودن ...
دردش بیشتره ...!!
درود بی پایان بر شما دوست خوبم...پایا باشی همیشه
بابا رضا میدونمــــــــــــ پیر نیســـــــــتی...
من زیادی بچمــــــ
یاد من باشد فردا دم صبح ،
به نسیم از سر صدق سلامی بدهم
و به انگشت نخی خواهم بست
تا فراموش نگردد فردا ...
زندگی شیرین است ، زندگی باید کرد
گرچه دیر است ولی
کاسه ای آب به پشت سر لبخند بریزم شاید
به سلامت ز سفر برگردد
بذر امید بکارم در دل ،
لحظه را در یابم ...
من به بازار محبت بروم فردا صبح
مهربانی خودم، عرضه کنم ...
یک بغل عشق از آنجا بخرم ... !
ساده و بی آلایش فقط اومدم بگم :
یلـــــــــــــــــداتون مبارک :)
سلام چرا که نه اقا رضا رمزش۱۲۳راستی ماشاالله بگو چشمم نزنی
ساده لباس بپوش..
ساده راه برو
امادر برخورد با دیگران ساده نباش
سادگی ات را نشانه میگیرند برای در هم شکستن غرورت . . .
-----------------------
یلدا مبارک . . .
وای مرسی خیلی خوشگل بود
سلام؛خوبید؟شرمنده دیر بهتون سر زدم آخه امتحانام نزدیکه و منم ترم آخرم و زیاد نمیام وب؛واسم دعا کنید این ترم با معدل خوب پاس کنم درسامو؛راستی آخر پاییزه موقعشه برید جوجه ها تون و بشمرید ؛یلدای شما هم پیشاپیش مبارک؛
آنگاه که تولد دختری بیگناه مایه ننگ عرب ها بود.آنگاه که زندگی برای دخترانشان ساعتی به طول نمی انجامید.نیاکان پاکمان، بلندترین شب سال را ،شب تولد مینو ( الهه زن) و میترا ( الهه خورشید) را به نام یلدا نام نهادند، یادگار نام وطن و عروس زمستان، در راه است. یلدا مبارک........
دو قدم مانده به رقصیدن برف
یک نفس مانده به سرما و به یخ
چشم در چشم زمستانی دگر
تحفه ای یافت نکردم که کنم هدیه تان
یک سبد عاطفه دارم همه تقدیم شما
یلدا مبارک
اگــ جسارتـــ نباشهــ میشهــ بابا رضا صداتون کنم؟؟
یه روز یه کشیش به یه راهبه پیشنهاد می کنه که با ماشین برسوندش به مقصدش…
راهبه سوار میشه و راه میفتن…
چند دقیقه بعد راهبه پاهاش رو روی هم میندازه و کشیش زیر چشمی یه نگاهی به پای راهبه میندازه…
راهبه میگه: پدر روحانی، روایت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بیار…
کشیش قرمز میشه و به جاده خیره میشه…
چند دقیقه بعد بازم شیطون وارد عمل میشه و کشیش موقع عوض کردن دنده، بازوش رو با پای راهبه تماس میده…
راهبه باز میگه: پدر روحانی! روایت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بیار!…
کشیش زیر لب یه فحش میده و بیخیال میشه و راهبه رو به مقصدش می رسونه…
بعد از اینکه کشیش به کلیسا بر می گرده سریع میدوه و از توی کتاب روایت مقدس ۱۲۹ رو پیدا می کنه و می بینه که نوشته ...
«به پیش برو و عمل خود را پیگیری کن… کار خود را ادامه بده و بدان که به جلال و شادمانی که می خواهی می رسی!»
نتیجهء اخلاقی: اگه توی شغلت از اطلاعات شغلی خودت کاملاً آگاه نباشی، فرصتهای بزرگی رو از دست میدی
زنگ میزنم از طرفت به خودم !!!
حرف میزنم به جایت با خودم !!!
راستی صدایت چه قدر شبیه هق هقم شده است ؟!؟!
خیلی از خودش خوش قول تر است …خیالش را می گویم که یک عمر است زودتر از خودش آمده سر قرارمان !
از تــــو چه پنهان ،
گاهی آنقدر خواستنی می شوی
که شروع می کنم
به شمارش تــک تــک ثانیه ها
برای یک بار دیگر رسیدن ،
به تـــــــــــو …
از صرافت میافتد
شعر در من.
آه ای غیبت نا موجّه!
فعلها را
بی تو صرف چه کاری کنم؟
بعضی وقتا احساس میکنم اشتباهی ترین موجود روی زمین منم ...
هنوزم سر حرفتون هستید که راهنماییم کنید؟اگه موافقید بیاید وبه من با هم بحرفیم؛من جواب میدم تو وبم؛شما هم راهنماییم کنید؛منتظرم
سلام؛خوبید؟ممنونم از نظراته زیباتون؛اون شب منتظر موندم اما جواب ندادید و منم از صبح دانشکاه بودم و خسته بودم و خوابم برد
رویاهای خطی خطی من تمامی ندارند
میدانی چرا
وجودت در وجودم چنان گره خورده که
گاه وبیگاه از رویا سر در میاورم
برف
کلامی
که فقط
بر زبان سکوت جاری می شود
سفیدخوانی آسمان است
در فصل آخر سالنامه ی بی برگ.
دنیای دستها دنیای عجیبی ست ... امروز دستت را میگیرند .... فردا که به ان عادت کردی ... همان ها را برایت تکان میدهند
آینه!
تو ازشکستن چه می دانی
که شکسته شدنم رااینطور به رخم می کشی؟
ﮔﺎﻫـــــﯽ ﺩﻟـــــﻢ ﻫﻮﺱ ﺷﯿﻄﻨﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ ...
ﺍﺯ ﻫﻤـــــﺎﻥ ﺷﯿﻄﻨﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮎ ﺣــــــﺮﻑ ﺗﻮ ﭘﺸــﺖ ﺑﻨﺪ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﮎ ﻣﯿﮕﻮﯾــــﯽ :
ﻣﮕﻪ ﺩﺳﺘـــــﻢ ﺑﻬــــﺖ ﻧﺮﺳـــــﻪ..
دندانپزشک آخرین دندانِ گرگ را کشید!نگاهی به صورت گرگ انداخت و پوزخندی زد...!گرگ زیر لب گفت: بخند...اینست عاقبتِ گرگی که عاشق گوسفندی شده باشد...!
درود بر شما دوست خوبم....پایا باشی همیشه
گفت دعا کنی می آید؛گفتم آنکه با دعایی بیاید با نفرینی میرود؛خواستی بیایی؛خواستی بمانی؛با دل بیا؛با دل بمان
یه دریا اشـــــــــــــــک برای ریختن دارم
یه دل گرفته
یه زندگی پر از خالــی
من سرشارم از تنــهایـــــــــی
شرط بسته ام با عشق
تو را خواهم برد
حتّی اگر
هر شب ببازم
دل که تمام نمی شود !
من امشب
دستهایم را برده ام بالا و از عمق وجود خود خدایم را صدا کردم
نمیدانم چه میخواهی
ولی امشب ...
برای تو ، برای رفع غم هایت
برای قلب زیبایت ، برای آرزوهایت
به درگاهش دعا کردم ...
و میدانم خدا از آرزوهایت خبر دارد
یقین دارم دعاهامون برای هم اثر دارد.[گل]
دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست
در گیتی و افلاک به جز تو قمرم نیست
با عشق تو شب را به سحر گاه رسانم
بی لذت دیدار تو شب را سحرم نیست
خوشبختی داشتن کسی است
که بیشتر از خودش
تــــــــــو را بخواهد
...
و
بیشـــتر از تــــــــو
هیـــــــــــچ نخواهد
و
تــــــــــو ...
برایش تـــــــمام زندگی باشی ...
هـرکه مــی خــواهـی بـــاش
ایـن عادت مـشترک انسـانهــاســت
تـــو نیــز ، روزی , ســاعـتی , لـحظــه ای
احــساس خـواهـی کـرد کـــه
هیــچکـس دوسـتت ندارد
حتی خدا...........
از کسی که صادق نیست قول صداقت مگیر
چون این بار با خیال باورت بر صداقتش ،
به تو صادقانه دروغ خواهد گفت .
مثل کبریت کشیدن در باد دیدنت دشوار است/من که به معجزه عشق ایمان دارم/میکشم آخرین دانه کبریتم را در باد/ هر چه بادا باد داداش من مخلصتم آغایی به مولا
مـــ ــن را بـبـیـــــــن …!
هـمـچـنـــان ایستــــــــاده اَم …
کســـی کــــه فـکــــــر مـی کــــــردی ,
مـی شکنـــــــد بــــــی تــــــــو …
مــی شکـــــند امثالـــ ــی مثـــــــل ” تـــ ـــــو را ” …!
بیا جایمان را با هم عوض کنیم
دلم لک زده برای اینکه کسی عاشقم باشد . . .